بیلی اصلا دلش نمیخواهد شنا کند... استخر سرد و خیس و وحشتناک است و درست زمانی که بیلی فکر میکند اوضاع بدتر از این نمیشود، سر و کلهی هیولاهای فسقلی در کلاس شنا پیدا میشود و یک شلپشلوپ حسابی راه می افتد! اما شاید هیولاها آنقدرها هم که بیلی فکر میکند اعصاب خردکن نباشد... یک ماجراجویی هیولایی معرکه که بچهها را عاشق کتاب خواندن میکند!
میخواهید بدانید چرا فرزندتان از رفتن به کلاس شنا متنفر است؟
خواندن کتابهای داستان به والدین و مربیان کمک میکند تا از آنچه در ذهن کودکان میگذرد، باخبر شوند. احساسات آنها را درک کنند و متوجه شوند چگونه میتوانند شرایطی فراهم کنند تا بچهها مسئلههایشان را حل کنند.
شاید یکی از مسئلههای شما و فرزندتان هم این باشد که او از آموزش شنا (یا موسیقی یا نقاشی) لذت نمیبرد. ماجرای کتاب هیولاها در استخر، جلد سوم از مجموعهی بیلی و هیولاهای فسقلی، دربارهی همین موضوع است؛ بیلی دوست ندارد به کلاس شنا برود.
چرا بیلی از رفتن به استخر متنفر است؟ خودش میگوید از اینکه آب توی دماغ و گوشهایش برود یا موهایش توی کلاه شنا گیر میکند، بدش میآید. و البته، او مطمئن نیست که تمرینهایش را بهخوبی انجام میدهد یا نه.
بیلی برای خلاص شدن از کلاس شنا نقشه میکشد، ولی ما در نقش والدین کودک وظیفه داریم که بفهمیم چرا فرزندمان نمیخواهد به کلاس شنا برود. دلیلهایش را بشنویم و برای برطرف کردن مشکلاتش به او کمک کنیم و ماجرای بیلی همان فرصتی است که لازم داریم.
خواندن کتاب هیولاها در استخر به ایجاد رابطهی بهتر بین والدین، کودک و آموزشگاه شنا کمک میکند. شما این فرصت را خواهید داشت که دربارهی نیازها و خواستههای فرزندتان صحبت کنید، سوالهای درست بپرسید و با توجه به احساسات او تصمیم بگیرید برای اصلاح و تغییر چه کاری میتوان انجام داد.
شما میتوانید ماجرای بیلی و نفرت او از کلاس شنا را به هر کلاس دیگری تعمیم بدهید. ممکن است فرزند شما از رفتن به کلاس آموزش زبان انگلیسی، موسیقی یا نقاشی خوشش نیاید و با کمک این داستان بتوانید به تقویت اعتمادبهنفس او کمک کرده و انگیزهاش برای ادامه دادن را بیشتر کنید.
دیدگاه خود را بنویسید