کتاب خواندن بچهها و بزرگ سالها با هم فرق دارد. ادم بزرگها برای سرگرم شدن کتاب میخوانند، درحالی که کوچکترها کتاب میخوانند تا زندگی کردن بیاموزند. روزی، در دوران دبستان، صمیمیترین دوستم کتابی به من داد که حتی اگر بگویم زندگیام را عوض کرد، باز حق مطلب را ادا نکردهام. جون کاملا با قهرمانش، سارا کرو، همذات پنداری میکردم. ما ترسهای مشترکی داشتیم و نبردهایمان در زندگی درست عین هم بودند. شجاعت سارا کرو همیشه من را به جلو میراند. با خودم میگفتم اگر سارا سرانجام پیروز شد، من هم میتوانم پیروز شوم. این گونه شاهزاده خانم کوچولو در زندگیام تبدیل به تکیهگاهی همیشگی شد، فانوس راهنمایی که تا امروز با من بوده است.
سارا دختری است که فرانسس هاجسن برنت او را با اتاق مجلل، لباسهای شیک و اسباببازیهای گرانقیمتش به عنوان شاهزادهای کوچک معرفی میکند، اما حتی وقتی تمام داراییاش را از دست میدهد ذرهای از جذابیت او کم نمیشود. شخصیت قوی، مهربان و شجاع او + تخیلِ عمیق و گستردهی سارا به ما نشان میدهد که فقط نگرشها و باورهایمان در زندگی ماندگار و ارزشمندند.
مهربانی و دوستی جادو است
وقتی سارا فقیر و بیچیز میشود، با قضاوت بیرحمانهی اطرافیانش روبهرو میشود. بااینحال، خودش همیشه با دیگران - صرفنظر از طبقهی اجتماعیشان یا نوع پوشش یا شکل خانه و زندگیشان – با مهربانی و فروتنی برخورد میکند، از دوستی با افراد مختلف استقبال میکند و به ما نشان میدهد که با دیگران همانطور رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند.
رؤیاهای ماست که جهان را میسازد
سارا در رمان شاهزاده خانم کوچولو در برابر همهی سختیها و دشواریهای زندگی تاب میآورد و مشکلاتی که دارد باعث نمیشود تلخ و بداخلاق باشد. او مهربان و شجاع است و با اینکه خودش به مراقبت و حمایت نیاز دارد، حواسش به کسانی هست که از او فقیرترند یا زندگی سختتری دارند. سارا به ما نشان میدهد که هیچوقت نباید قدرت محبت را دستکم بگیریم و رؤیاهایمان را فراموش کنیم.
نویسنده: کیمیا سعادت
دیدگاه خود را بنویسید