یعنی تاکنون پیش نیامده که شخصیتّای ماندگار داستانی، همچون دوستانی صمیمی، در تمام طول زندگی همراهتان باشند؟ جادوگر شهر اُز شما را با سه شخصیت کاملا فراموش ناشدنی آشنا میکند. تپشهای قلبتان ناگهان شما را بهیاد هیزمشکن حلبی میاندازد که در آرزوی داشتن قلب میسوخت. با دیدن هر مترسک از خوتان میپرسید: «یعنی این یکی هم میخواهد راه بیوفتد و دنبال مغزش بگردد؟» هر وقت هم شیری میغرد بهیاد شیر بزدلی میافتید که در سرزمین ازُ دلتان را لرزانده بود. و این جادوی دیگری است که از عهدهی داستانی ماندگار برمیآید: واقعیت دیگری را به آنچه به چشم میبینیم میافزاید... پس کتاب را باز و سفر به صفحاتش را آغاز کنید. این سفری کاملا متفاوت است و پس از آن هرگز همان آدم قبلی نخواهید بود.
خودتان را چگونه میبینید؟ از خودتان راضی هستید؟ اگر میتوانستید یک منِ دیگر بسازید، خودتان را با چه ویژگیهایی خلق میکردید؟ شاید به این فکر کنید که خودتان را باهوشتر، مهربانتر، قویتر و شجاعتر بسازید. نه؟ دورتی و دوستانش در رمان جادوگر شهر اُز به ما نشان میدهند که ویژگیها و توانمندیهای بسیاری در درون ماست که فقط خودمان میتوانیم آنها را کشف کنیم.
ما منحصربهفرد هستیم
دیگران چه تصوری از شما دارند؟ انتظار دارند کمی بیشتر فکر کنید، انعطافپذیر باشید یا شاید مهربانتر باشید؟ شخصیتهای عجیبوغریبِ رمان جادوگر شهر اُز با تواناییها و ناتواناییهای مختلف در کنار هم قرار میگیرند، دوست میشوند و در یک مسیر مشترک قدم برمیدارند و به ما نشان میدهند لازم نیست برای همکاری و رسیدن به یک هدف مشترک همه شبیه یکدیگر باشیم یا دیگران را تغییر بدهیم.
ساده و زودباور نباشیم
ویژگی انسانهای قوی و بزرگ و قدرتمند چیست؟ آیا کسانی را میشناسید که بدون اینکه لیاقت داشته باشند، به قدرت یا شهرت رسیدهاند؟ بسیار پیش میآید که بزرگترین و قدرتمندترین یا حتی عالمترین افرادی که میشناسیم، اصیل و واقعی نیستند و آنها با استفاده از عواملی دیگر - مانند پول و حیله و تقلب و... - به جایگاهی که دارند، رسیدهاند. جادوگر شهر اُز به ما یادآوری میکند ساده و زودباور نباشیم و آدمهای قلابی را جدی نگیریم.
نویسنده: کیمیا سعادت
دیدگاه خود را بنویسید